فقط 5 روز تا عروسی

ساخت وبلاگ

فقط 5 روز دیگه مونده و من تقریباً از دیروز تپش قلبم شروع شده و دختر آرومم نمیگیره..

قهوه رو گذاشتم توی دستگاه و منتظرم آماده بشه و اومدم پشت سیستم تا احتمالاً برای آخرین بار هم از شرایط و حس و حالم بنویسم.

از فردا میرم مرخصی چون دیگه اصلاً تمرکز ندارم و فکرم هزار جاست، هنوز دیزاینای تالار رو انتخاب نکردمو نهایی نکردم. پارتای دی جی هم هماهنگ نشده و احتمالاً توی یک روز انجامشون بدم. شایدم تلفنی صحبت کنم نمیدونم هنوز. دقیق نمیدونم کدوم دسته گل رو سفارش بدم ولی دیروز رفتم و کارهای تگ دسته گلم رو انجام دادم و امروز میرم برای تحویل و ببرم ببینم میشه رزین کرد و دیزاین خاصی روش پیاده کرد یا نه.

چهارشنبه پروی نهایی لباس عروسیمه، متاسفانه چون تغییر مدل داشتم خیالم آروم نیست و تا وقتی کاملاً آماده نشه و تنم نکنم خیالم راحت نمیشه. یه پنل اضافه هم داره که هنوز حتی تستش نکردم ولی احتمالاً برای عکاسی استفاده ش کنم. تورمم گفتم قدشو سه متر و عرضشو دو متر اندازه بزنن چون به احتمال زیاد تصمیمم این شده که تور رو عقب بزنم و در اون صورت عرضش خیلی به چشم نمیاد چون چین میخوره. وای امیدوارم عکسای با توری که قراره بگیرم خیلی خوشکل بشن چون نصف ذوق و شوقم برای عروس شدن بخاطر اون عکساییه که عروس تور روی سرشه

دسته گلم هنوز مطمین نیستم کدوم مدل رو سفارش بدم ولی چیزی که فهمیدم الان گل شیپوری نیست و خیلی سفارشی باید برات بیارن و پول خونتو میخوان بگیرن پس کلاً کنسله و انتخابم تا اینجا ارکیده هست اما به صورت آبشاری و میکس با رز منیاتوری و چیزای دیگه..

تاج و کارت عروسی و کارت ولکامم که کاملاً آماده هستن. میمونه یه تست نهایی از دوماد، یه توضیح کلی راجع به اینکه چکار کنه و چکار نکنه روزی که میره ارایشگاه. پاکسازی خودم و شیو صورت و..

ناخنام و رنساژ موهامم که فردا و پس فردا به ترتیب نوبتی که بهم میدن باید برم انجام بدم.

امروز باید به فکر کفش دومم باشم و برم از خونه مامانم بیارمشون. خونه رو باید تمیز کنم و ساکی که میخوایم ببریمو باید بذارم دم دست و لیست موارد مورد نیاز اون روز رو بنویسم و کم کم ساک رو پر کنم. باید خوراکی هم بذارم.

راستی دندونپزشکم قبول نکرد واسم بیلیچینگ انجام بده و گفت چون دندونات حساسه خیلی خیلی اذیت میشی با کار آفیس ولی به جاش بهم یه هوم کر استرالیایی داد که خیلی تعریفشو میکرد و من سه روزه که روزی 45 دقیقه دندونامو با مواد سفید کننده میذارم توی قالب و به نظر خودم و اطرافیانم هم یکمی تاثیر داشته و امیدوارم تا روز جمعه حسابی روشن تر شده باشن. فعلا همه نوشیدنی ها به جز آب رو با نی میخورم و بعد از قهوه هم میرم دندنامو حسابی آب میزنم.

همه چیز تقریباً تحت کنترله اما من خیلی زیاد استرس دارم.

راستی هنوز واسه ربدوشامبر هم تصمیم نگرفتم و نمیدونم میخوام چیکار کنم.

سرویس طلا- کفش هام- کارت عروسی- حلقه هامون و ساعت سام که مامان واسش خرید جزییاتی هستن که قراره عکاسی بشن.

امروز باید تعداد مهمونارو هم چک کنم و به تالار آمار نهایی بدم.

اگه کسی تجربه ای داره ممنون میشم برای اون روز بهم بگه و همچنین دعا کنید که با این همه هزینه همه چی عالی و خاطره انگیز پیش بره و لی لی به آرزوی دیرینه ش برسه

+ نوشته شده در یکشنبه پنجم آذر ۱۴۰۲ ساعت 14:10 توسط لی لی  | 

زخم باز شده...
ما را در سایت زخم باز شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilihozaklili بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 10:50