دغدغه این روزها

ساخت وبلاگ

نمیتونم بگم الان دیگه آرومم و خودم رو سپردم به جریان زندگی.. نه! راستش نیستم و خیلی هم استرس و دغدغه ی کارهای مهاجرت رو دارم و الانا اتفاقاً همش دارم فکر میکنم که چقدر همه چی بدون برنامه پیش رفت و دختر چه پروسه طولانی ای شد.

اما طبق تفکراتی که دارم تا یک ماه آینده کاملاً باید به صورت کاملاً متمرکز روی برنامه های اپلای وقت بذارم و در کنارش یادم باشه که زنده ام و باید زندگی کنم.

یکی از بزرگترین مشکلاتی که دارم اگه راستشو بخوام بگم سام هست، که نمیذاره در لحظه زندگی کنم و بهم حس عذاب وجدان و عقب افتادن از همه چی میده. چون دیگه اون الان کلافه ترینه و تحمل هیچی رو نداره جز اینکه بهش بگن کارهات شده و برو.

دو روز پیش به دانشگاهی که قبلاً پذیرش گرفتع بودم ایمیل زدم و ازشون خواستم که مجدداً برام قرارداد رو بفرستن و راهنماییم کنن که فعلاً جوابمو ندادن چون شنبه یکشنبه تعطیلن و امروز اولین روز کاریشون هست. امیدوارم که سرقولشون باشن و همونجوری که گفتن من بتونم برای ترم جدیدشون بدون مصاحبه و برنامه های قبلی ثبت نام کنم.

5شنبه هم که برای یکی از دانشگاه های سام سابمیت کردیم پروندشو و از خدا میخوام که اگه برامون خیر هست پذیرش بگیره و از این همه فکر و خیال که میدونم تو این مسیر تمومی نداره و فقط با دردسرای جدید جایگزین میشه رهایی پیدا کنه.

الانم دارم سعی میکنم یه انگیزه نامه مناسب برای یکی دیگه از دانشگاه هایی که به اون میخوره بنویسم و با یونی- اسیست برای اون یکی اپلای کنم.

نمیدونم چه اتفاقی قراره برامون بیفته ولی از خدا میخوام مسیرمون رو روشن کنه و بیفتیم توی این مسیری که داره میشه 4 سال که داریم میدویمو بهش نمیرسیم.

+ نوشته شده در دوشنبه بیستم آذر ۱۴۰۲ ساعت 14:16 توسط لی لی  | 

زخم باز شده...
ما را در سایت زخم باز شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lilihozaklili بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت: 17:32